وطن، قصد اقامت ده روزه و اقامت بیش از سی روز (قسمت اول)

وطن جایی است که انسان در آن زندگی می‌کند و معیار شناخت آن عرف است، یعنی جایی که مردم می‌گویند فلانی آن‌جا زندگی می‌کند.

کسى که در دو یا چند جا زندگى مى‌کند، به گونه‌ای که او را اهل هر چند جا می‌دانند، مثلا پنج شش ماه در شهرى و پنج شش ماه در شهر دیگر مى‌ماند، همه آن‌ها وطن او است.

اگر کسی در غیر وطن خود و در جاهاى دیگر قصد اقامه نکند، نمازش شکسته است، چه ملکى در آن‌جا داشته باشد یا نداشته باشد.

اگر به جایى برسد که وطن او بوده و از آن‌جا صرف نظر کرده، نباید نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن دیگرى هم براى خود اختیار نکرده باشد، مگر آن که بخواهد حد اقل ده روز در آن بماند.

مسافرى که قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلى بماند، یا مى‌داند که بدون اختیار ده روز در محلى مى‌ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند حتی اگر بعد از اولین نماز چهار رکعتی بفهمد که کمتر از ده روز در آن‌جا خواهد بود.

مسافرى که مى‌خواهد ده روز در محلى بماند، همین مقدار که قصد دارد در جایی بماند که می‌تواند ده نوبت نماز‌های روزانه‌اش را به نیت کامل بخواند، کفایت می‌کند. مثلا از صبح روز اول تا غروب روز دهم.

شهرهایی مانند نجف و کوفه یا تهران و ری که به هم چسبیده‌اند و فردی که از یکی به دیگری می رود حکم مسافر را ندارد، می‌توانند قصد ده روزه را در هر دو جا داشته باشند.

ورود به فهرست

سلسله مباحثات استاد ریاحی

کتاب‌خانه قرآن و حدیث مؤسسه

فهرست درختی سایت

باز کردن همه | بستن همه